یادمه اولین باری که بردر کولی دوستم رو دیدم، یه مداد جویده شده رو فرار داد به هوا و مثل توپ با پاش بهم پاس داد. واقعا چقدر باهوشن این سگ ها. فقط حواست باشه اگه درمانده باشن همه چی رو میجون، خودم یه بار شلوار مورد علاقم رو برای سگ همسایه دندون کشید چون حواسش پرت بود. فکر کنم بازی های فکری براش مثل اکسیژنه.
یادمه اولین باری که بردر کولی دوستم رو دیدم، یه مداد جویده شده رو فرار داد به هوا و مثل توپ با پاش بهم پاس داد. واقعا چقدر باهوشن این سگ ها. فقط حواست باشه اگه درمانده باشن همه چی رو میجون، خودم یه بار شلوار مورد علاقم رو برای سگ همسایه دندون کشید چون حواسش پرت بود. فکر کنم بازی های فکری براش مثل اکسیژنه.