زناشویی

کشف علت کنترل‌طلبی در روابط عاشقانه: ۱۷ نکته کاربردی

احساس نیاز به کنترل در روابط عاشقانه، یک موضوع پیچیده و چندوجهی است که ریشه در عوامل مختلف روانی، اجتماعی و تجربی دارد. این تمایل می‌تواند به اشکال مختلف بروز کند، از حسادت و محدود کردن آزادی طرف مقابل گرفته تا تلاش برای تصمیم گیری به جای او و انتقاد مداوم. اما چرا برخی از افراد در روابط خود به دنبال کنترل هستند؟ بهبود روابط زناشویی در این پست، به بررسی 17 دلیل احتمالی برای این رفتار می پردازیم:

  • ✔️

    ناامنی عاطفی:

    افراد ناامن اغلب از طرد شدن یا ترک شدن می ترسند و کنترل را به عنوان راهی برای کاهش این ترس می بینند.
  • ✔️

    اعتماد به نفس پایین:

    کمبود اعتماد به نفس باعث می شود فرد احساس کند شایسته عشق نیست و تلاش کند با کنترل، رابطه را حفظ کند.
  • ✔️

    تجربه های بد گذشته:

    تجربه خیانت یا رها شدن در روابط قبلی می‌تواند باعث شود فرد برای جلوگیری از تکرار آن، به دنبال کنترل باشد.
  • ✔️

    مشکلات مربوط به کودکی:

    تربیت در یک خانواده سختگیر و کنترل کننده می‌تواند الگوهای مشابهی را در بزرگسالی ایجاد کند.
  • ✔️

    ترس از آسیب پذیری:

    کنترل می‌تواند به عنوان یک سپر عمل کند تا فرد از آسیب دیدن در برابر احساسات عمیق و آسیب پذیری محافظت کند.
  • ✔️

    نیاز به قدرت و تسلط:

    برخی افراد نیاز به قدرت و تسلط بر دیگران دارند و رابطه را به عنوان فرصتی برای ارضای این نیاز می بینند.
  • ✔️

    فقدان مهارت های ارتباطی:

    ناتوانی در برقراری ارتباط موثر و بیان نیازها می‌تواند منجر به تلاش برای کنترل غیرمستقیم شود.
  • ✔️

    ترس از دست دادن کنترل:

    برخی افراد از هرگونه احساس از دست دادن کنترل می ترسند و تلاش می کنند تا بر تمام جوانب زندگی خود و رابطه شان مسلط باشند.
  • ✔️

    کمال گرایی:

    افراد کمال گرا ممکن است استانداردهای غیرواقعی برای رابطه و شریک زندگی خود داشته باشند و سعی کنند با کنترل، به این استانداردها دست یابند.
  • ✔️

    باورهای غلط درباره عشق:

    برخی باورهای غلط درباره عشق، مانند “عشق باید همیشگی و بی قید و شرط باشد”، میتوانند منجر به رفتارهای کنترل کننده شوند.
  • ✔️

    مشکلات مربوط به اضطراب:

    اضطراب می‌تواند باعث شود فرد احساس کند نیاز به کنترل محیط و افراد اطراف خود دارد تا احساس امنیت کند.
  • ✔️

    اختلالات شخصیتی:

    در برخی موارد، نیاز به کنترل می‌تواند نشانه ای از اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) یا اختلال شخصیت مرزی باشد.
  • ✔️

    فشار اجتماعی:

    فشارهای اجتماعی برای داشتن یک رابطه “کاملا مطلوب” می‌تواند باعث شود فرد برای حفظ ظاهر، به دنبال کنترل باشد.
  • ✔️

    الگوبرداری از دیگران:

    مشاهده رفتارهای کنترل کننده در روابط دیگران (خانواده، دوستان، رسانه ها) می‌تواند باعث شود فرد ناخودآگاه این الگوها را تقلید کند.
  • ✔️

    عدم آگاهی از تاثیرات رفتار:

    برخی افراد ممکن است متوجه نباشند که رفتارهایشان کنترل کننده است و چه تاثیری بر رابطه و طرف مقابل دارد.
  • ✔️

    مشکلات مربوط به صمیمیت:

    ترس از صمیمیت واقعی و نزدیک شدن به دیگری می‌تواند باعث شود فرد با کنترل، فاصله خود را حفظ کند.
  • ✔️

    نیاز به تایید و پذیرش:

    فرد ممکن است با کنترل رفتار و افکار طرف مقابل، به دنبال تایید و پذیرش از سوی او باشد.

شناخت این دلایل می‌تواند گام مهمی در درک و تغییر رفتارهای کنترل کننده باشد. این نکته حائز اهمیت است که رفتارهای کنترل کننده نه تنها برای طرف مقابل آسیب زا هستند، بلکه برای خود فرد کنترل کننده نیز مخرب بوده و مانع از ایجاد یک رابطه سالم و صمیمانه می شوند. درک ریشه‌های این رفتارها و تلاش برای تغییر الگوهای ناسالم، کلید داشتن روابط سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تر است.

1. ناامنی و ترس از دست دادن: ریشه اصلی کنترل‌گری

بسیاری از رفتارهای کنترل‌گرانه از ناامنی عمیق درونی نشات می‌گیرند.فرد می‌ترسد که شریک زندگی‌اش او را ترک کند یا به او خیانت کند، بنابراین سعی می‌کند با کنترل کردن او، از این اتفاق جلوگیری کند.این ترس اغلب ریشه در تجربیات گذشته دارد، مانند روابط ناموفق قبلی، طرد شدن در کودکی یا مشاهده روابط ناپایدار در خانواده.فرد کنترل‌گر احساس می‌کند که برای حفظ رابطه، باید بر رفتار و تصمیمات شریک زندگی‌اش تسلط داشته باشد.این احساس ناامنی می‌تواند بسیار طاقت‌فرسا باشد و منجر به اضطراب و استرس مداوم شود، هم برای فرد کنترل‌گر و هم برای شریک زندگی‌اش.

در واقع، کنترل‌گری تلاشی است برای کاهش این اضطراب، اما اغلب نتیجه معکوس می‌دهد و رابطه را تخریب می‌کند.

این ناامنی ممکن است پنهان باشد و فرد حتی خودش هم از آن آگاه نباشد.شناسایی و پذیرش این ناامنی، اولین قدم برای تغییر رفتارهای کنترل‌گرانه است.

2. عزت نفس پایین: نقابی برای پنهان کردن ضعف

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است احساس کنند که شایسته عشق و احترام نیستند. آنها ممکن است فکر کنند که شریک زندگی‌شان بهتر از آن‌هاست و آنها را ترک خواهد کرد. برای جبران این احساس کمبود، آنها سعی می‌کنند با کنترل کردن شریک زندگی‌شان، احساس قدرت و برتری کنند. این کنترل می‌تواند به شکل‌های مختلفی ظاهر شود، مانند انتقاد مداوم، تحقیر یا محدود کردن آزادی‌های شریک زندگی. فرد کنترل‌گر با پایین آوردن عزت نفس شریک زندگی‌اش، سعی می‌کند او را وابسته به خود نگه دارد. این رفتارها در واقع نقابی برای پنهان کردن ضعف و ناامنی درونی خودشان است. آنها به جای مواجهه با احساسات منفی خود، سعی می‌کنند با کنترل کردن دیگران، احساس بهتری داشته باشند. افزایش عزت نفس و خودباوری، کلید رهایی از این رفتارهای کنترل‌گرانه است.

3. تجربیات آسیب‌زا در کودکی: الگوهای رفتاری ناخودآگاه

کودکانی که در محیط‌های خانوادگی آشفته و ناامن بزرگ شده‌اند، ممکن است الگوهای رفتاری کنترل‌گرانه را یاد بگیرند.آنها ممکن است شاهد رفتارهای کنترل‌گرانه والدین خود بوده باشند و آنها را به عنوان یک راه حل برای مشکلات یاد گرفته باشند.این کودکان ممکن است در دوران کودکی احساس ناتوانی و بی‌قدرتی کرده باشند و حالا در بزرگسالی، سعی می‌کنند با کنترل کردن دیگران، این احساس را جبران کنند.تجربیاتی مانند سوء استفاده عاطفی، جسمی یا جنسی نیز می‌تواند منجر به ایجاد رفتارهای کنترل‌گرانه شود.رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران این افراد ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و همیشه احساس کنند که باید از خود محافظت کنند.

درمان و مشاوره می‌تواند به این افراد کمک کند تا تجربیات گذشته خود را پردازش کنند و الگوهای رفتاری سالم‌تری را یاد بگیرند.

آگاهی از تاثیرات دوران کودکی بر رفتارهای فعلی، گام مهمی در جهت تغییر است.گاهی اوقات این الگوها به صورت ناخودآگاه در روابط تکرار می‌شوند.

4. کمال‌گرایی: تمایل به کنترل همه‌چیز

افراد کمال‌گرا اغلب تمایل دارند که همه چیز را تحت کنترل داشته باشند.آنها استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران تعیین می‌کنند و زمانی که همه چیز مطابق میل آنها پیش نرود، دچار اضطراب و ناامیدی می‌شوند.این کمال‌گرایی می‌تواند به روابط عاشقانه نیز سرایت کند و منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شود.آنها ممکن است سعی کنند شریک زندگی‌شان را مطابق با کاملا مطلوب‌های خود شکل دهند و از او انتظار داشته باشند که همیشه بی‌نقص باشد.این افراد به سختی می‌توانند اشتباهات دیگران را بپذیرند و همیشه سعی می‌کنند که اشتباهات را اصلاح کنند.

آنها ممکن است به شدت انتقادی باشند و دائماً به شریک زندگی‌شان بگویند که چگونه باید رفتار کند یا چه کارهایی را انجام دهد.

این رفتارها می‌تواند بسیار خسته‌کننده و آزاردهنده باشد و رابطه را به یک میدان جنگ تبدیل کند.یادگیری پذیرش نقص‌ها و رها کردن نیاز به کنترل، می‌تواند به بهبود روابط کمک کند.کمال‌گرایی سالم و ناسالم وجود دارد و تشخیص تفاوت آنها مهم است.

5. باورهای غلط در مورد عشق و روابط: انتظارات غیرواقعی

برخی از افراد باورهای غلطی در مورد عشق و روابط دارند که می‌تواند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شود.مثلا آنها ممکن است فکر کنند که عشق واقعی به معنای مالکیت شریک زندگی است یا اینکه باید همیشه با هم باشند و هیچ حریم شخصی نداشته باشند.این باورها اغلب از طریق فیلم‌ها، کتاب‌ها و رسانه‌های اجتماعی به افراد القا می‌شوند و تصویری غیرواقعی از روابط عاشقانه ارائه می‌دهند.فردی که این باورها را دارد، ممکن است سعی کند شریک زندگی‌اش را محدود کند و از او بخواهد که همیشه در کنار او باشد و هیچ وقت او را ترک نکند.

او ممکن است به شدت حسود باشد و از هرگونه ارتباط شریک زندگی‌اش با دیگران احساس خطر کند.

اصلاح این باورهای غلط و داشتن انتظارات واقع‌بینانه از روابط، ضروری است.مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا باورهای غلط خود را شناسایی و اصلاح کنند.عشق سالم بر پایه احترام، اعتماد و آزادی استوار است، نه مالکیت و کنترل.

نوشته های مشابه

6. اضطراب و استرس: کنترل به عنوان یک مکانیسم دفاعی

زمانی که فردی دچار اضطراب و استرس شدید است، ممکن است برای مقابله با این احساسات، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی بیاورد. کنترل کردن دیگران به او احساس امنیت و قدرت می‌دهد و به او کمک می‌کند تا از احساسات منفی خود فرار کند. در واقع، کنترل کردن یک مکانیسم دفاعی است که فرد برای کاهش اضطراب خود از آن استفاده می‌کند. او ممکن است سعی کند با کنترل کردن رفتار و تصمیمات شریک زندگی‌اش، از وقوع اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتارها معمولاً در شرایط استرس‌زا تشدید می‌شوند. یادگیری روش‌های سالم‌تر برای مدیریت اضطراب و استرس، می‌تواند به کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه کمک کند. تکنیک‌های تنفس عمیق، مدیتیشن و ورزش می‌توانند در کاهش اضطراب موثر باشند. درمان و مشاوره نیز می‌تواند به فرد کمک کند تا ریشه اضطراب خود را شناسایی و آن را مدیریت کند.

7. خشم و پرخاشگری: ابزاری برای کنترل

برخی از افراد از خشم و پرخاشگری به عنوان ابزاری برای کنترل کردن دیگران استفاده می‌کنند.آنها ممکن است با داد و فریاد، تهدید یا خشونت فیزیکی، سعی کنند شریک زندگی‌شان را وادار به انجام کاری کنند که می‌خواهند.این رفتارها نوعی سوء استفاده هستند و می‌توانند آسیب‌های جدی به شریک زندگی وارد کنند.فردی که از خشم و پرخاشگری برای کنترل کردن دیگران استفاده می‌کند، معمولاً مهارت‌های ارتباطی ضعیفی دارد و نمی‌تواند به طور سالم و موثر با دیگران ارتباط برقرار کند.او ممکن است احساس کند که تنها راه برای رسیدن به خواسته‌هایش، بهره‌گیری از زور و تهدید است.

کنترل خشم و یادگیری مهارت‌های ارتباطی موثر، برای این افراد ضروری است.

درمان و مشاوره می‌تواند به آنها کمک کند تا الگوهای رفتاری خود را تغییر دهند و راه‌های سالم‌تری برای بیان خشم خود پیدا کنند.خشونت هرگز راه حل نیست و همیشه آسیب‌زا است.

8. سابقه خانوادگی رفتارهای کنترل‌گرانه: تکرار الگوها

همانطور که قبلاً اشاره شد، کودکان ممکن است الگوهای رفتاری کنترل‌گرانه را از والدین خود یاد بگیرند.اگر فردی در خانواده‌ای بزرگ شده باشد که در آن رفتارهای کنترل‌گرانه رایج بوده است، احتمال اینکه خودش نیز در روابط عاشقانه خود از این رفتارها استفاده کند، بیشتر است.این الگوها ممکن است به صورت ناخودآگاه در روابط تکرار شوند.فرد ممکن است حتی متوجه نباشد که رفتارهایش کنترل‌گرانه است، زیرا این رفتارها برای او طبیعی و عادی به نظر می‌رسند.آگاهی از این الگوهای خانوادگی و تلاش برای تغییر آنها، ضروری است.مشاوره خانوادگی می‌تواند به اعضای خانواده کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و اصلاح کنند.

شکستن این الگوها می‌تواند دشوار باشد، اما با تلاش و پشتکار امکان‌پذیر است.

تغییر الگوهای خانوادگی، نه تنها به بهبود روابط عاشقانه کمک می‌کند، بلکه به بهبود روابط با سایر اعضای خانواده نیز کمک می‌کند.

9. وابستگی عاطفی: ترس از تنهایی و رها شدن

افرادی که وابستگی عاطفی شدیدی دارند، ممکن است برای جلوگیری از رها شدن و تنهایی، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی بیاورند.آنها به شدت به شریک زندگی خود وابسته هستند و احساس می‌کنند که بدون او نمی‌توانند زندگی کنند.این افراد ممکن است به شدت حسود باشند و از هرگونه ارتباط شریک زندگی‌شان با دیگران احساس خطر کنند.آنها ممکن است سعی کنند شریک زندگی‌شان را محدود کنند و از او بخواهند که همیشه در کنار آنها باشد.ترس از تنهایی و رها شدن، انگیزه اصلی این رفتارهای کنترل‌گرانه است.یادگیری استقلال عاطفی و تقویت عزت نفس، می‌تواند به کاهش وابستگی و رفتارهای کنترل‌گرانه کمک کند.

مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا الگوهای وابستگی خود را شناسایی و راه‌های سالم‌تری برای برقراری ارتباط با دیگران یاد بگیرند.

رابطه سالم بر پایه استقلال و انتخاب استوار است، نه وابستگی و اجبار.

10. عدم اعتماد به نفس در برقراری ارتباط: تلاش برای تحمیل نظر

افرادی که در برقراری ارتباط موثر با دیگران مشکل دارند، ممکن است برای تحمیل نظر خود و رسیدن به خواسته‌هایشان، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی بیاورند.آنها ممکن است نتوانند به طور واضح و مستقیم نیازها و خواسته‌های خود را بیان کنند و به همین دلیل، سعی می‌کنند با کنترل کردن دیگران، به اهداف خود برسند.این افراد ممکن است به شدت منفعل-پرخاشگر باشند و به جای بیان مستقیم نارضایتی خود، به طور غیرمستقیم و با رفتارهای کنترل‌گرانه، سعی کنند دیگران را مجازات کنند.یادگیری مهارت‌های ارتباطی موثر و توانایی بیان نیازها و خواسته‌ها به طور واضح و مستقیم، می‌تواند به کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه کمک کند.

مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنند و راه‌های سالم‌تری برای برقراری ارتباط با دیگران یاد بگیرند.

ارتباط موثر، کلید حل اختلافات و ایجاد روابط سالم است.به جای تحمیل نظر خود، سعی کنید به نظرات دیگران گوش دهید و به یک توافق برسید.شنیدن فعال و همدلی، از جمله مهارت‌های ارتباطی مهم هستند.

رابطه زناشویی

11. تمایل به قدرت و تسلط: نیاز به احساس برتری

برخی از افراد به طور ذاتی تمایل به قدرت و تسلط دارند و سعی می‌کنند در هر رابطه‌ای، نقش برتر و مسلط را ایفا کنند.آنها ممکن است از کنترل کردن دیگران لذت ببرند و احساس کنند که با این کار، قدرت و برتری خود را نشان می‌دهند.این افراد ممکن است به شدت رقابتی باشند و همیشه سعی کنند در هر زمینه‌ای از دیگران بهتر باشند.آنها ممکن است به سختی بتوانند با دیگران همکاری کنند و همیشه سعی کنند که حرف خود را به کرسی بنشانند.شناسایی این تمایل به قدرت و تسلط و تلاش برای کنترل آن، ضروری است.

مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا این تمایل خود را مدیریت کنند و راه‌های سالم‌تری برای برقراری ارتباط با دیگران پیدا کنند.

رابطه سالم بر پایه برابری و احترام متقابل است، نه قدرت و تسلط.به جای تلاش برای کنترل دیگران، سعی کنید با آنها همکاری کنید و به یک هدف مشترک برسید.

12. عدم پذیرش مسئولیت: سرزنش دیگران برای اشتباهات

افرادی که نمی‌توانند مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند، ممکن است برای فرار از مسئولیت، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی بیاورند. آنها ممکن است سعی کنند تقصیر اشتباهات خود را به گردن دیگران بیندازند و با این کار، خود را بی‌گناه جلوه دهند. این افراد ممکن است به شدت انتقادی باشند و همیشه به دنبال ایراد گرفتن از دیگران باشند. آنها ممکن است نتوانند عذرخواهی کنند و همیشه سعی کنند توجیهی برای رفتارهای خود پیدا کنند. یادگیری پذیرش مسئولیت اشتباهات و عذرخواهی کردن، می‌تواند به بهبود روابط کمک کند. مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا این مهارت را یاد بگیرند و رفتارهای کنترل‌گرانه خود را کاهش دهند. پذیرش مسئولیت، نشانه بلوغ و مسئولیت‌پذیری است. به جای سرزنش دیگران، سعی کنید اشتباهات خود را بپذیرید و از آنها درس بگیرید.

13. حسادت و مالکیت: ترس از دست دادن شریک زندگی

حسادت و مالکیت، دو احساس قوی هستند که می‌توانند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شوند. افرادی که حسادت زیادی دارند، ممکن است از هرگونه ارتباط شریک زندگی‌شان با دیگران احساس خطر کنند و سعی کنند او را محدود کنند. آنها ممکن است به شدت شکاک باشند و دائماً به دنبال اثبات خیانت شریک زندگی‌شان باشند. این افراد ممکن است سعی کنند شریک زندگی‌شان را از دوستان و خانواده‌اش دور کنند و او را کاملاً وابسته به خود نگه دارند. مدیریت حسادت و یادگیری اعتماد کردن، برای داشتن یک رابطه سالم ضروری است. مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا ریشه حسادت خود را شناسایی کنند و راه‌های سالم‌تری برای مدیریت این احساس یاد بگیرند. اعتماد، پایه اصلی هر رابطه سالمی است. به جای حسادت کردن، سعی کنید به شریک زندگی‌تان اعتماد کنید و به او فضای شخصی بدهید.

14. انزوای اجتماعی: کمبود ارتباط با دیگران

افرادی که از نظر اجتماعی منزوی هستند و ارتباط کمی با دیگران دارند، ممکن است برای حفظ تنها رابطه خود، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی بیاورند.آنها ممکن است از از دست دادن شریک زندگی‌شان بترسند و به همین دلیل، سعی کنند او را کاملاً وابسته به خود نگه دارند.این افراد ممکن است از رفتن شریک زندگی‌شان به مهمانی‌ها و دیدارهای دوستانه جلوگیری کنند و او را تشویق کنند که فقط با آنها وقت بگذراند.ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران ایجاد و حفظ ارتباط با دیگران، برای داشتن یک زندگی سالم و متعادل ضروری است.مشاوره می‌تواند به افراد کمک کند تا مهارت‌های اجتماعی خود را تقویت کنند و روابط سالم‌تری با دیگران برقرار کنند.

داشتن یک شبکه حمایتی قوی، می‌تواند به کاهش احساس تنهایی و انزوا کمک کند.

به جای تلاش برای محدود کردن شریک زندگی‌تان، او را تشویق کنید که با دوستان و خانواده‌اش در ارتباط باشد.

15. اختلالات شخصیتی: زمینه‌های روانشناختی

برخی از اختلالات شخصیتی، مانند اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder) و اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic Personality Disorder)، می‌توانند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شوند. افراد مبتلا به این اختلالات، ممکن است در تنظیم هیجانات خود مشکل داشته باشند و به همین دلیل، به رفتارهای کنترل‌گرانه روی بیاورند. تشخیص و درمان این اختلالات، برای بهبود رفتارهای کنترل‌گرانه ضروری است. درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان دیالکتیکی-رفتاری (DBT) از جمله درمان‌های موثر برای این اختلالات هستند. مشاوره و روان‌درمانی می‌تواند به افراد کمک کند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی و تغییر دهند. درمان اختلالات شخصیتی، یک فرآیند طولانی و پیچیده است که نیاز به صبر و پشتکار دارد. اگر فکر می‌کنید که ممکن است به یکی از این اختلالات مبتلا باشید، حتماً به یک متخصص روانشناسی مراجعه کنید.

16. سوء مصرف مواد: تاثیر بر رفتار و قضاوت

سوء مصرف مواد، مانند الکل و مواد مخدر، می‌تواند بر رفتار و قضاوت افراد تاثیر منفی بگذارد و منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شود. مواد مخدر می‌توانند باعث افزایش پرخاشگری، کاهش همدلی و افزایش رفتارهای تکانشی شوند. بهبود روابط زناشویی ترک اعتیاد و درمان سوء مصرف مواد، برای بهبود رفتارهای کنترل‌گرانه ضروری است. مراکز ترک اعتیاد و گروه‌های حمایتی می‌توانند به افراد کمک کنند تا از اعتیاد رهایی یابند. مشاوره و روان‌درمانی نیز می‌تواند به افراد کمک کند تا دلایل گرایش به مواد مخدر را شناسایی کنند و راه‌های سالم‌تری برای مقابله با استرس و احساسات منفی یاد بگیرند. ترک اعتیاد، یک فرآیند دشوار است که نیاز به حمایت و اراده قوی دارد. اگر با مشکل سوء مصرف مواد روبرو هستید، از درخواست کمک نترسید.

17. فرهنگ و اجتماع: تایید رفتارهای کنترل‌گرانه

در برخی از فرهنگ‌ها و جوامع، رفتارهای کنترل‌گرانه در روابط عاشقانه به عنوان رفتارهای طبیعی و حتی نشانه‌های عشق و مراقبت تلقی می‌شوند.مثلا حسادت بیش از حد یا محدود کردن آزادی‌های شریک زندگی ممکن است به عنوان نشانه‌های تعهد و وفاداری در نظر گرفته شوند.این باورهای فرهنگی می‌توانند رفتارهای کنترل‌گرانه را تشویق کنند و باعث شوند که افراد متوجه نشوند که رفتارهایشان آسیب‌زا است.آگاهی از تاثیرات فرهنگ و اجتماع بر روابط عاشقانه، ضروری است.تلاش برای تغییر باورهای غلط و ترویج فرهنگ احترام و برابری در روابط، می‌تواند به کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه کمک کند.

آموزش و اطلاع‌رسانی در مورد روابط سالم، می‌تواند به افراد کمک کند تا رفتارهای ناسالم را شناسایی و از آنها دوری کنند.

ایجاد یک جامعه حمایتی که در آن افراد بتوانند در مورد مشکلات خود صحبت کنند و از دیگران کمک بگیرند، می‌تواند بسیار موثر باشد.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. خیلی جالب بود چقدر این مسئله کنترل گری توی رابطه ها ریشه داره … یه مدت با کسی بودم که مدام چک میکرد کجاست با کی هست حتی موقعیت موبایلش رو روشن کرده بود 🙄 اون زمان فکر میکرد این یعنی دوست داره ولی بعدا فهمیدم این ترس از دست دادنه که این شکلی خودش رو نشون میده

    یکی از دوستام هم همیشه میگه تو رابطه عاشقانه باید یه ذره بیخیال بود وگرنه طرف رو خفه میکنی … راست میگه دیگه 😅 ولی بعضی ها انقدر تو افکار خودشون غرق میشن که فراموش میکنن طرف مقابل یه آدم جداگس با حق انتخاب و سلیقه خودش

    فکر کنم اون حس حسادت که میاد یه جورایی از اعتماد به نفس پایین میاد آدم میترسه نتونه رابطه رو نگه داره برای همین میخواد همه چیز رو کنترل کنه

    از اونجا که خودم آدم وسواسی هستم میدونم چقدر سخت میشه وقتی ذهنت مدام دور یه موضوع میچرخه و آروم و قرار نداری … اما خب یه جاهایی باید بذاری زندگی جریان خودش رو داشته باشه

    بیشتر آدم هایی که کنترل گر هستن اصلا متوجه نیستن که دارن چیکار میکنن … یعنی فکر میکنن این رفتار عادیه که همیشه نظر بدن و نظرات خودشون رو قطعی بدونن 😶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا