وقتی حس کنترلگری زندگی را قفل میکند: خلاصهای از تجربههای نینیسایتیها
همهی ما در زندگی به دنبال احساس امنیت و ثبات هستیم و گاهی این احساس را در کنترل کردن شرایط و افراد میجوییم. اما وقتی این نیاز از حد اعتدال خارج میشود، تبدیل به حس کنترلگری میشود که نه تنها آرامش را از خودمان میگیرد، بلکه روابطمان را نیز به خطر میاندازد. نینیسایت به عنوان یک تریبون برای تبادل تجربهها، پر است از داستانهایی از زنانی که با این چالش دست و پنجه نرم میکنند. در این پست، خلاصهای از این تجربهها را با هم مرور میکنیم:
نینیسایتیها از تجربههای متنوعی در مورد حس کنترلگری صحبت کردهاند. این حس میتواند در جنبههای مختلف زندگی، از تربیت فرزندان گرفته تا روابط زناشویی و حتی مدیریت امور مالی، خودش را نشان دهد.

- ✔️اصرار به انتخاب لباس فرزند دقیقا مطابق میل خود.
- ✔️کنترل مداوم فعالیتهای همسر در شبکههای اجتماعی.
- ✔️چک کردن کیف پول همسر و بررسی ریز مخارج او.
- ✔️مداخله در تصمیمگیریهای خانواده همسر.
- ✔️تهیه لیست دقیق از کارهایی که همسر باید در طول روز انجام دهد.
- ✔️انتقاد مداوم از روش آشپزی دیگران، مخصوصا مادرشوهر.
- ✔️اصرار به اجرای دقیق برنامههای روزانه، حتی اگر شرایط تغییر کند.
- ✔️ناراحت شدن از اینکه دیگران طبق میل او رفتار نمیکنند.
- ✔️احساس خشم و ناامیدی در صورت عدم کنترل شرایط.
- ✔️جلوگیری از استقلال فرزندان و وابسته نگه داشتن آنها.
- ✔️محدود کردن روابط اجتماعی همسر به افراد مورد تایید خود.
- ✔️ترس از واگذاری مسئولیتها به دیگران و انجام همه کارها به تنهایی.
- ✔️مقایسه مداوم زندگی خود با دیگران و تلاش برای داشتن بهترینها.
- ✔️احساس مالکیت نسبت به همسر و فرزندان.
- ✔️قضاوت سریع و انتقاد از نظرات مخالف.
- ✔️عدم پذیرش اشتباهات خود و مقصر دانستن دیگران.
- ✔️بهرهگیری از تهدید و ارعاب برای رسیدن به خواستهها.

بسیاری از کاربران نینیسایت به این نتیجه رسیدهاند که ریشه حس کنترلگری در ناامنی، ترس از دست دادن و عزت نفس پایین نهفته است. آنها توصیه میکنند که به جای تلاش برای کنترل دیگران، روی خودتان تمرکز کنید و به دنبال افزایش اعتماد به نفس و مدیریت احساسات خود باشید.
حس کنترل گری: خلاصه تجربیات نی نی سایت (17 مورد)
1. اصرار بر برنامه ریزی دقیق و بهم ریختن آن
بسیاری از مادران در نی نی سایت از اینکه مدام سعی میکنند برنامه ریزی دقیقی برای زندگی خود و فرزندشان داشته باشند اما با کوچکترین اتفاقی همه چیز بهم میریزد، گلایه داشتند. این افراد حس کنترل گری را در اصرار بر اجرای برنامهها حتی وقتی شرایط اجازه نمیدهد، تجربه میکنند. این حس باعث اضطراب و نارضایتی میشود، زیرا واقعیت زندگی اغلب با انتظارات ما متفاوت است. نکته مهم این است که انعطاف پذیری در برنامه ریزی، به جای تمرکز وسواس گونه بر کنترل، میتواند راهگشا باشد. برخی از کاربران پیشنهاد داده اند که داشتن برنامه های جایگزین به کاهش استرس کمک می کند. پذیرش این واقعیت که همیشه همه چیز طبق نقشه پیش نخواهد رفت، میتواند بسیار رهایی بخش باشد. به جای تلاش برای کنترل کامل، تمرکز بر مدیریت بحران و سازگاری با شرایط جدید، میتواند استرس را به حداقل برساند.
2. کنترل تغذیه فرزند و احساس گناه
یکی از موضوعات پربحث در نی نی سایت، تغذیه کودکان است. بسیاری از مادران احساس میکنند باید کاملا کنترل کنند که فرزندشان چه چیزی میخورد و چه چیزی نمیخورد. این کنترل، اغلب با احساس گناه همراه است اگر فرزندشان غذا نخورد یا غذای “ناسالم” بخورد. این حس کنترل گری ناشی از نگرانی برای سلامت فرزند و میل به بهترین بودن در نقش مادری است. با این حال، فشار بیش از حد بر تغذیه کودک میتواند منجر به ایجاد مشکلاتی در رابطه غذایی کودک و مادر شود. برخی از مادران پیشنهاد داده اند که اجازه دادن به کودک برای انتخاب از بین گزینه های سالم، میتواند به کاهش تنش کمک کند. مشاوره با متخصص تغذیه میتواند راهنمایی های ارزشمندی ارائه دهد. تمرکز بر ایجاد یک رابطه سالم با غذا، به جای اجبار و کنترل، میتواند نتایج بهتری داشته باشد.
3. وسواس در تمیزی و مرتب بودن خانه
بسیاری از مادران، به ویژه مادران دارای نوزاد، از وسواس در تمیزی و مرتب بودن خانه رنج میبرند. آنها احساس میکنند باید همیشه خانه را در بهترین حالت نگه دارند، حتی اگر انرژی و زمان کافی برای این کار نداشته باشند. این حس کنترل گری، اغلب ناشی از فشار اجتماعی و انتظارات از یک مادر “کاملا مطلوب” است. با این حال، تلاش برای داشتن خانه ای همیشه تمیز و مرتب، میتواند منجر به خستگی مفرط و فرسودگی مادر شود. پیشنهاد می شود اولویت بندی کارها و کمک گرفتن از دیگران (همسر، خانواده، یا حتی یک نظافتچی) را در نظر بگیرید. به خاطر داشته باشید که سلامت روانی و جسمی شما از تمیزی بی نقص خانه مهم تر است. پذیرفتن اینکه کمی بهم ریختگی طبیعی است، میتواند به کاهش استرس کمک کند.
4. کنترل روابط همسر با خانواده اش
این مورد به طور خاص در روابطی که اختلافات فرهنگی یا خانوادگی وجود دارد، برجسته میشود. برخی از خانمها احساس میکنند باید روابط همسرشان را با خانوادهاش کنترل کنند تا از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری کنند. این حس کنترل گری، معمولاً ناشی از ترس از مداخله خانواده همسر در زندگی مشترک و میل به حفظ آرامش و ثبات در رابطه است.
با این حال، کنترل روابط همسر، میتواند منجر به ایجاد تنش و نارضایتی در رابطه شود. اعتماد به همسر و برقراری ارتباط باز و با صداقت، راه حل بهتری برای مدیریت این موقعیت است. تعیین مرزهای مشخص با خانواده همسر، میتواند به حفظ استقلال رابطه کمک کند. مشاوره با یک زوج درمانگر میتواند در حل اختلافات و بهبود ارتباطات موثر باشد.
5. کنترل پوشش و ظاهر فرزند
برخی از مادران احساس میکنند باید پوشش و ظاهر فرزندشان را کاملا کنترل کنند، از انتخاب لباس گرفته تا مدل مو. این کنترل، معمولا ناشی از نگرانی برای قضاوت دیگران و میل به “خوب” به نظر رسیدن فرزند است. با این حال، کنترل بیش از حد پوشش فرزند، میتواند منجر به سرکوب خلاقیت و استقلال او شود. به فرزندتان اجازه دهید در انتخاب لباس و مدل مویش مشارکت کند، البته با در نظر گرفتن محدودیت های معقول. تمرکز بر تشویق اعتماد به نفس و پذیرش خود در فرزندتان، مهم تر از مطابقت با استانداردهای ظاهری است. به خاطر داشته باشید که ظاهر فرزند شما، بازتابی از ارزش های شما نیست.
6. کنترل زمان خواب و بیداری فرزند
بسیاری از مادران نگران این هستند که فرزندشان به اندازه کافی بخوابد و سعی میکنند برنامه خواب دقیقی برای او تنظیم کنند و آن را به شدت کنترل کنند. این کنترل، ناشی از نگرانی برای سلامت و رشد فرزند است. با این حال، تحمیل برنامه خواب سختگیرانه به کودک، میتواند منجر به ایجاد استرس و مقاومت در او شود. سعی کنید یک روال آرامشبخش قبل از خواب برای فرزندتان ایجاد کنید و به نشانه های خواب آلودگی او توجه کنید. انعطاف پذیری در برنامه خواب، به ویژه در مواقع بیماری یا سفر، ضروری است. مشاوره با پزشک کودک در صورت وجود مشکلات خواب جدی، توصیه می شود.
7. کنترل بازی های فرزند و انتخاب دوستان
برخی از مادران سعی میکنند نوع بازی ها و دوستان فرزندشان را کنترل کنند، زیرا نگران تأثیرات منفی احتمالی هستند. این کنترل، ناشی از میل به محافظت از فرزند در برابر خطرات است. با این حال، کنترل بیش از حد بازی ها و دوستان فرزند، میتواند منجر به انزوای اجتماعی و کاهش مهارت های اجتماعی او شود. به فرزندتان اجازه دهید با همسالانش بازی کند و خودش دوستانش را انتخاب کند، البته با نظارت غیرمستقیم. در مورد خطرات احتمالی با فرزندتان صحبت کنید و او را برای تصمیم گیری های درست توانمند کنید.
8. کنترل فعالیت های آنلاین فرزند
با گسترش بهرهگیری از اینترنت، نگرانی مادران در مورد فعالیت های آنلاین فرزندانشان افزایش یافته است. برخی از مادران سعی میکنند تمام فعالیت های آنلاین فرزندشان را کنترل کنند تا از او در برابر محتوای نامناسب و خطرات سایبری محافظت کنند. با این حال، کنترل بیش از حد فعالیت های آنلاین فرزند، میتواند منجر به ایجاد بی اعتمادی و پنهان کاری در او شود. با فرزندتان در مورد خطرات اینترنت صحبت کنید و او را برای استفاده ایمن از آن توانمند کنید. از نرم افزارهای نظارتی استفاده کنید، اما به حریم خصوصی فرزندتان احترام بگذارید.
9. کنترل علایق و استعدادهای فرزند
برخی از مادران سعی میکنند علایق و استعدادهای فرزندشان را به سمتی هدایت کنند که فکر میکنند برای او بهتر است، حتی اگر با خواسته های فرزندشان متفاوت باشد. این کنترل، ناشی از میل به موفقیت فرزند در آینده است. با این حال، تحمیل علایق و استعدادهای خود به فرزند، میتواند منجر به سرکوب استعدادهای واقعی او و ایجاد نارضایتی در او شود. به علایق و استعدادهای فرزندتان احترام بگذارید و او را در پیگیری آنها حمایت کنید، حتی اگر با انتظارات شما متفاوت باشد.
10. کنترل ارتباطات خانوادگی
برخی از مادران سعی دارند ارتباط فرزندشان با پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر اعضای خانواده را کنترل کنند، معمولا به دلیل اختلافات شخصی با آنها. محروم کردن فرزند از روابط خانوادگی میتواند اثرات منفی بر رشد عاطفی او داشته باشد. تلاش کنید اختلافات خود را کنار بگذارید و اجازه دهید فرزندتان با خانواده اش ارتباط داشته باشد، مگر اینکه خطر جدی برای او وجود داشته باشد.
11. مقایسه فرزند خود با دیگران
مقایسه دائمی فرزند با دیگران، نمونه ای از تلاش برای کنترل و هدایت فرزند به سمت یک “کاملا مطلوب” است. این رفتار، اعتماد به نفس کودک را تضعیف می کند. به جای مقایسه، بر نقاط قوت و پیشرفت های فرزندتان تمرکز کنید. هر کودکی منحصر به فرد است و با سرعت خودش رشد می کند.
12. کمال گرایی در تربیت فرزند
تلاش برای تربیت “کودک بی نقص” غیرممکن و مخرب است. کمال گرایی در تربیت فرزند، فشار زیادی را بر والدین و کودک وارد می کند. به جای تلاش برای بی نقص بودن، هدف گذاری های واقع بینانه داشته باشید. اشتباهات بخشی از فرآیند یادگیری هستند.
13. دخالت در انتخاب های فرزند
به تدریج به فرزندتان اجازه دهید در انتخاب های کوچکش (انتخاب لباس، انتخاب اسباب بازی) نقش داشته باشد. این کار، حس استقلال و مسئولیت پذیری را در او تقویت می کند. دخالت بیش از حد در انتخاب ها، استقلال کودک را از بین می برد.
14. ترس از اشتباه کردن
مادران اغلب از اشتباه کردن در تربیت فرزند می ترسند. این ترس، میتواند منجر به کنترل بیش از حد و عدم انعطاف پذیری شود. پذیرفتن اینکه هیچ کس کامل نیست، به شما کمک می کند تا با اشتباهات خود کنار بیایید و از آنها درس بگیرید.
15. عدم اعتماد به نفس در مادری
عدم اعتماد به نفس در مادری، میتواند منجر به تلاش برای کنترل همه چیز شود. مادران مضطرب، اغلب سعی می کنند با کنترل، احساس امنیت کنند. از حمایت دوستان، خانواده و متخصصان استفاده کنید تا اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. به غرایز مادری خود اعتماد کنید.
16. نادیده گرفتن نیازهای خود
مادرانی که بیش از حد بر نیازهای فرزند تمرکز می کنند و نیازهای خود را نادیده می گیرند، در معرض فرسودگی قرار دارند. فرسودگی، میتواند منجر به افزایش کنترل گری شود. به نیازهای خود توجه کنید و برای خود وقت بگذارید. مراقبت از خود، به شما کمک می کند تا مادر بهتری باشید.
17. احساس گناه بعد از عصبانیت
عصبانیت بخشی از زندگی است، مخصوصا برای والدینی که تحت فشار هستند. احساس گناه بعد از عصبانیت، میتواند منجر به تلاش برای جبران بیش از حد و کنترل بیشتر شود. به جای سرکوب عصبانیت، راه های سالمی برای ابراز آن پیدا کنید. از فرزند خود عذرخواهی کنید، اما نیازی نیست خودتان را سرزنش کنید.







خودم هم قبلا حس کنترل گری رو تجربه کردم، مخصوصا درمورد برنامه خواب بچم که همش استرس داشتم ساعت خوابش دقیق باشه تا وقتی یه شب مهمونی دراز کشید وسط خونه و خوابید همه تعجب کردن! یاد گرفتم گاهی بیخیال شدن هم بخشی از مادر خوب بودن هست.
یک چیز دیگه که بهم کمک کرد این بود که فهمیدم کنترل بیش از حد ارتباط بچه با فامیل فقط باعث میشه بعدها خودم احساس گناه کنم، حالا میذارم با پدربزرگش کلی شیطونی کنه حتی اگر لباساش کثیف بشه!